چگونه آمدیم ؟ چگونه میرویم ؟
این پرسش به طور طبیعی و ذاتی برای هر انسانی مطرح میشود که ما از کجا آمده ایم ؟ اولین انسان چگونه آفریده شد؟ و چون این قبیل پرسش ها برای هر بشری در هر عصری پیش می آید ادیان مختلف حتی ادیان غیر خدایی به گونه ای پاسخ هایی به آن داده اند که گاه بصورت افسانه های بی اساس است ما مسلمانان در کتاب آفریدگارمان خوانده ایم که: آفرینش همه انسان ها از نفس واحد است اشاره به مسأله آفرینش آدم جدّ نخستین ماست، که این همه افراد بشر با تنوع خلقت ، و خلق و خوى متفاوت ، و استعدادها و ذوق هاى مختلف ، همه به یک ریشه باز مى گردد که آن آدم است.1
باز این سؤال پیش می آید که خود حضرت آدم چطور آفریده شد؟ آموخته ایم که آدم از خاک آفریده شد و باز به خاک باز گشت ما بنی آدم نیز این چرخه پدر را باید بپیماییم (به چرایی خلقت در مبحث جداگانه ای خواهیم پرداخت). حال ما چگونه به این شکل در آمده ایم؟ خدواند اینگونه پاسخ می دهد:
ادامه مطلب...
بدبخت تر از شیطان
هو الشافی
به کلینیک اینترنتی "نور" خوش آمدید. اینجا یک مرکز بهداشت اخلاقی است.
در اینجا با تجویز نسخه های شفابخش کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام، در پی آنیم تا خود و شما را از شر بیماریهای مهلک روحی و اخلاقی برهانیم.
پس اگر دردمند هستید و در پی درمان، با این اوراق همراه شوید.
ملاحظه: جهت آشنایی بیشتر با این مرکز درمانی پیشنهاد می کنم مدخل این سلسله نوشتار را حتما بخوانید.
ادامه مطلب...
چیستی توکل؟
نویسنده: زارعی(چهارشنبه 89/2/15 ساعت 12:36 عصر)
چیستی توکل
توکل به معنای اعتماد (لسان العرب ج ?? ص ???) است که اگر با کلمه علی متعدی شود و به شکل فعل درآید به معنای تکیه و اعتماد کردن به دیگری خواهد بود. (مفردات راغب اصفهانی ص ???) وقتی گفته می شود: توکلت علی الله به معنای این است که به خداوند در هر امری اطمینان و اعتماد می کنم. (المصباح ج ? و ? ص ??? ذیل واژه وکل)
در آیات قرآن برای تأکید بر مسئله توکل به خدا در امور و اعتماد و تکیه زدن به او، از واژگان دیگری چون «تفویض» و «حسبی» نیز استفاده شده است، معنای آن این است که من کارهای خویش را به خدا واگذار می کنم و یا او در کارها مرا کفایت می کند و نیازی نیست که جز به قدرت و قوت او به کسی و چیز دیگری تکیه و اعتماد کنم و با این توکل و تفویض، خودم با اراده و پشتکار و همت خود کارهای خویش را پیش می برم. به این معنا که فاعل کار خود خواهم بود و از نیرو و قوتی که خداوند به من داده است بهره مند می شوم.
آثار اعتماد به نفس و توکل قرآنی و ویژگی متوکلان
ادامه مطلب...
بهار دنیا و بهشت آخرت
جهان خلقت با اسمای حسنای الهی اداره می شود. نه انسان و نه جهان مستقیماً با ذات أقدس إله ارتباط ندارد؛ آنچه ظهور حق تعالی است به نام وجهُ الله، از راه اسمای حسنای الهی است. تجلّی وصف «جمیل» خدای سبحان در بهار طبیعی و بهشت فرا طبیعی ذات أقدس إله در دنیا در بهار به صورت «جمیل» جلوه می کند و در قیامت در بهشت به عنوان «جمیل» تجلّی دارد.
اصل خلقت برابر بیان نورانی امیرالمؤمنین(علیه السلام) تجلّی الهی است که در نهج البلاغه فرمود: اَلحَمدُ لِلّهِ المُتَجَلّی لِخَلقِهِ بِخَلقِهْ 1. این تجلّی با جمال الهی که آمیخته شد، در دنیا می شود «بهار»، و در آخرت می شود «بهشت». این بهشت و این بهار یک جمال صُوری و ظاهری است که بیانگر جمال ملکوتی خدای سبحان است. در ملکوت خدا جمالی دارد به عنوان علم، به عنوان رحمت، به عنوان رأفت و مانند آن. انسان در بهار باید یک بهشتی را به همراه خود ببرد، بهشتی بشود. برای این که با نشاط و با خرّمی به سر ببرد، ناچار است از کوثر مدد بگیرد تا هویت خود را بهشت کند!
بهار از باران مدد میگیرد و سرسبز و خرّم میشود، ولی انسان اگر بخواهد بهشتی بشود، از باران استمداد نمیکند؛ از کوثر مدد میگیرد. و کوثر همان معرفت خدا و محبّت خداست که جمال الهی را به همراه دارد.
ادامه مطلب...
هویت انسان از دید قرآن
انسان در نگرش دینی و قرآنی نه موجودی تماماً پیش ساخته و محکوم سرنوشت و تقدیر جبری است، و نه موجود تهی، رها و به خود واگذار شده «أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى»1؛ آیا او میپندارد که او را بی تکلیف گذارد؟
بلکه انسان سرشار است از تمایلات، استعدادها و انگیزههای خیرخواهانه و شریرانه است، «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا»2؛ اما در این آمیختگی، جهت گیری و جانب غالب، خیر، کمال و نیکی است. اثبات این که جهت گیری مسلط در خمیرمایه انسان خیر نیکی است از چندین راه میسر است:
1. گروهی از آیات قرآنی انسان را دارای گرایش فطری به سوی خداوند به عنوان کمال و خیر مطلق توصیف میکند:
«فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ...»3؛ با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است.
«یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ»4؛ ای انسان همانا تو سخت کوشایی به سوی پروردگارت. چه کوششی؟! پس بدو خواهی رسید.
واژه «کدح» کوشش پیوسته و مؤثر با کاربست همه قوای ذهنی و بدنی برای رسیدن به مطلوب یا گریز از منفور است. مطلوب در این تلاش پیوسته و همواره و سخت، پروردگار انسان است که منشأ کمال و کمال مطلوب و خیر محض است.
علت سختی این تلاش نیز میتواند این باشد که در این کوشش، گرایش خیرخواهانه و کمال جویانه انسان میباید که از متن گرایشهای بدخواهانه او بگذرد و در یک کشمکش و تنازع و درگیری جدی با آن جذبهها بر آنان پیروز گردد و کمال و خیرغایی را در آغوش گیرد.
ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ